/*

آ ر ما ن

Saturday, July 30, 2005

تولد یک سالگی وبلاگم

امروز من و مامان تو راه برگشت به تورنتو هستیم. درست یک سال قبل این روز مامان وبلاگ من رو درست کرد تا قصه هام رو اینجا بنویسه. اون موقع من پنج ماه و نیم بود که تو دل مامانم بودم و هیچ چی از این دنیا جز صدای قلب مامانم نمی دونستم... اما حالا من هشت ماه و یه هفته امه و حسابی بزرگ شدم. حتی تا یکی دو ماه بعد از به دنیا اومدنم کسی جز مامان و بابام از وبلاگ من خبری نداشت ولی کم کم دوستامون با اینجا آشنا شدن و حالا دیگه هر روز 5-6 نفر به وبلاگم سر می زنن؛ خیلی خوشحالم. ممنون از همه!آ