/*

آ ر ما ن

Tuesday, September 07, 2004

جهیزیه

مامان تو این مدت خیلی مشغول بود و نتونست اخبار جدید رو بنویسه. روز 13 اگوست جهیزیه منو که یه تخت و دِرِسر ولحاف تشک بود آوردن. بابا هم فرداش تخت رو سوار کرد. م
روز 22 اگوست هم مادربزرگم از ایران اومد. با کلی چیزای دیگه که جهیزیم رو کامل میکرد. مامان بزرگم (مامانِ مامانم) خیلی برا اومدن من هیجان زده است آخه من اولین نوه اون هستم. م
اون یکی مادربزرگم (مامانِ بابام) یعنی مامانی هم که چند ماهی میشد که پیشِ ما بود , روز اول سپتامبر برگشت به ایران. مامانی هم منتظر میشه تا من و مامان عید با مادربزرگم بریم ایران تا منو ببینه. چقدر من مهمم!!! :) م