اولین سینه خیز
بعد از مدتی که من دیگه حاضرشدم یه کم رو به شکم دراز بکشم و بازی کنم، چند روزیه که می تونم یه کم سینه خیز جلوبرم :) اینطوری که رو زانوهام فشار می آرم تا باسیونم (یا به قول ِ بابام جعبه سیبم) رو بیارم بالا و بعد بدنم رو یه ذره هول می دم جلو. فعلا که بعد از کلی تلاش، می تونم یه وجب برم جلو!! تازه من که تا حالا غلت هم نزده بودم، با بالا بردن ِ باسیونم، بعضی وقتها تعادلم به هم می خوره و می غلتم رو به پشت. خلاصه تو پنج و نیم ماهگی تونستم اولین سینه خیزرو برم واولین غلت روبزنم! حالا مونده تا چهار دست و پا تو خونه راه بیافتم و همه چیز رو به هم بریزم! مامان باید یه خونه تکونی اساسی بکنه و چیزای ریز و پیز و خطرناک رو یه متری ببره بالاتر! :) آ