بلاگر کوچولو
مامان با درست کردن این وبلاگ فقط قصد داشته که هم قصه های منو جایی برا خودش نگه داشته باشه و هم من وقتی بزرگ شدم جایی این قصه ها رو بخونم. ولی وقتی مامان لینک وبلاگم رو اتفاقی داد عمو علی وبلاگی یه نگاهی بکنه, عمو علی به اون پیشنهاد کرد که منو به عنوان کوچیکترین بلاگرمعرفی کنه! مامان زیاد دوست نداره اینکارو بکنه. نه به خاطر اینکه بقیه قصه های منو می خونن، بیشتر به خاطر اینکه مامان انقدر تو کار وبلاگ مبتدیه که مثلا هنوز یاد نگرفته روی عنوان وبلاگ عمو علی لینک بده بهش و خلاصه از اینجور بازیها وهمینطورمعتقده که این قصه ها شاید برا بقیه جالب نباشه که فکر میکنه ارزش معرفی نداره. ولی عمو علی فکر میکنه که این کار معرفی یه ایده جالبه و یکی دیگه از کاربرد های وبلاگ رو نشون میده. خب البته مامان هم با نظر عمو مخالفتی نداره و این زحمت رو میذاره به عهده اون. آ
حالا درسته که مامان یه کم ناشیه ولی امیدواره که وقتی من خودم بزرگ شدم فارسی رو خوب یاد بگیرم واینجا رو به یه وبلاگ خوب و با حال تبدیل کنم. آ
حالا درسته که مامان یه کم ناشیه ولی امیدواره که وقتی من خودم بزرگ شدم فارسی رو خوب یاد بگیرم واینجا رو به یه وبلاگ خوب و با حال تبدیل کنم. آ