/*

آ ر ما ن

Monday, September 12, 2005

کی بورد ِ من

بالاخره بعد از کلی تلاش (از نظر خودم) و لات و لوت بازی (از نظر بابام) تونستم به هدفم برسم و یک عدد کی بورد تر و تمیز جهتِ ور رفتن، انگولک کردن و خرابکاری ازبابام گرفتم. انقدر به سر و کله کی بورد ِ بابائی کوبیدم و نذاشتم کار کنه تا بالاخره راضی شدن یه کی بورد اضافه که تو کمد داشت خاک می خورد رو بدن به من. البته من هم دو سه روزی بهش ور رفتم و وقتی فهمیدم که سیمش به هیچ جا وصل نمی شه جز دهن خودم (آخه من همه چیز رو با دهنم امتحان می کنم)، ازش خسته شدم و دوباره رفتم سراغ کی بورد بابائی که به یه صفحه تلویزیون کوچولو وصله و باهاش می شه به همه جای دنیا سر زد. خلاصه شاید فقط ده ماهم باشه ولی شیره نمی شه سرم مالید! :) آ