/*

آ ر ما ن

Wednesday, December 07, 2005

اولین قدم ها


بالاخره بعد از یه هفته تلاش بی وقفه! و برداشتن یه قدم امروز و دو قدم فردا، من امروز تونستم مسافت قابل توجهی رو طی کنم! مامان که خیلی ذوق زده شده بود هول هولکی دو سه تا عکس گرفت که خیلی هم خوب از آب در نیومدن - احتمالاً از شدت ذوق زدگی دستش لرزیده - و یه کم تار شدن. ولی در عوض این لحظه تاریخی ثبت شده!! البته خودم هم کمتر از مامان دوق زده نبودم، کلی عجله داشتم که برسم اون سر ِ هال: آ
اعتماد به نفس رو می بینین! انگار نه انگار که همین سه دقیقه پیش شروع کردم به راه رفتن :)آ
/

راستی قول داده بودم که عکس هم کلاسی هام رو هم بذارم اینجا. این یکی من هستم با نَنو و لور ِن: آ

این هم با لور ِن و مَدیسن: آ


حتماً اینجا یه سری بزنین ببینین که اروند چقدر قشنگ سالگرد عروسی مامان و باباش رو نوشته. حالا من اگه بخوام یه همچین کاری بکنم، سالی چهار پنج بار باید راجع به این موضوع بنویسم!! حتماً بعداً می نویسم چرا! آ

2 Comments:

  • سلام بر مامان آرمان عزیز

    خیلی خیلی تبریک می گم ... چه حس قشنگی به آدم می ده مشاهده لحظه نخستین ایستادن و راه رفتن کودکی که پاره ی تن خودشه... انگار آدم خودش داره پرواز می کنه..
    ممنون بابت مهربونی هاتون و اینکه به یاد اروند هم هستید

    By Anonymous Anonymous, at December 09, 2005 5:07 p.m.  

  • شما لطف داريد ... آرمان عزيز را ببوسيد

    By Anonymous Anonymous, at December 11, 2005 11:28 p.m.  

Post a Comment

<< Home