اولین دیدار رسمی من با سَنتا
یکی دیگه از دلائل مهم بودن روز شنبه این بود که من برای اولین بار پلو خورشت راستکی اون هم قورمه سبزی خوردم. خوردن که چه عرض کنم، با ضربه های محکمی که با کف دستم کوبیدم رو میز، اون یه ذره پلو خورشت تجزیه شد به ذرات ریز برنج، سبزی، لوبیا و گوشت! در ضمن نصف آشپزخونمون هم قورمه سبزی ای شد!! آ
این هم آخرین آتیش سوزی من اون روز! چک کردن ای میل هام با کی بورد خودم که رو میزه. یه وقت فکر نکنین که کی بورد راستکیه اونیه که به مانیتور تکیه داده ها!! آ
راستی شب یلداتون هم مبارک باشه! من هم امروز درست سیزده ماهه شدم :) آ




سیزده ماهگی و خوردن قورمه سبزی مبارک باشه اقا کوچولو.عکسهای خیلی خوب و قشنگی بود.خدا براتون حفظش کنه