/*

آ ر ما ن

Sunday, June 25, 2006

نوزده ماهگی، فوتبال و تب

اول از همه این خنده با دو چال کنارش رو تقدیم می کنم به دوستان عزیزم. راستی دندون هام هم رسیدن به 10 تا؛ و ده تای دیگه هم در بیارم دیگه خیال مامان و بابام راحت می شه. ا


خب تب فوتبال هم که حسابی همه جا رو گرفته. یه دو هفته ای می شه که دیگه تلویزیون ما خیلی کارتون نشون نمی ده؛ همش یه عده تو یه زمینه سبز دارن دنبال یه دونه توپ می دوون و بابا و حتی مامانم خیلی با دقت تماشا می کنن. انقدر که من هم علاقه مند شدم و بلوز فوتبالیم رو پوشیدم و با کلی ژست عکس گرفتم.ا




ولی بعد از دو هفته این تب جدی جدی من رو گرفت... چند روزی حسابی تب کردم (39.5 درجه) و بعدش که تب قطع شد، درست روزی که نوزده ماهه می شدم کلی دون دون های قرمز همه جای بدنم رو گرفت که دکتر گفت بهش می گن "سرخجه".ا

راستی مامان اون دفعه یادش رفت بگه که من چقدر خوب کلمه "نه" رو یاد گرفتم و هر سوالی که ازم می شه حتی اگه جوابش بله باشه سرم رو به چپ و راست تکون می دم و می گم "نه"! تازه بعضی وقت ها هم می زنم اون کانال و می گم "نو"!! مامان و بابام موندن که من این کلمه های انگلیسی رو از کجا یاد می گیرم. چون تو خونه که اصلاً کسی انگلیسی حرف نمی زنه، مهد کودک هم که ایرانیه و بیشتر بچه هایی که می آن اونجا ایرانی ان و فارسی حرف می زنن. خلاصه معمایی شده که باید مامان و بابام منتظر بمونن تا من قشنگ حرف بزنم و خودم براشون بگم که از کجا این ها رو یاد می گیرم.ا

تا بعد روز و شب همه تون خوش. ا

پ. ن. برای دیدن عکس ها در ابعاد بزرگترلطفاً روشون کلیک کنین. ا

12 Comments:

  • سلام. عکسات که تو کام÷یوتر من باز نشده. نمی دونم چرا. ولی خاطرات بامزه تو که به زبون خودت تعریف می کنی خوندم. خیلی بامزه ای. و خیلی شیرین. خیلی هم خوبه که مامانی و بابایی رو سر کار می ذاری.

    By Anonymous Anonymous, at June 25, 2006 12:08 p.m.  

  • سلام. من دوباره اومدم و عکسا باز نشد. تو صفحه خودتون باز میشه؟ شاید هم رایانه من خرابه.راستی ممنون به خاطر لینکتون. منم بهتون لینک دادم.

    By Anonymous Anonymous, at June 26, 2006 12:56 a.m.  

  • حال پسریمون بهتر شد؟ مگه سرخجه واکسن نداره؟

    By Anonymous Anonymous, at July 02, 2006 12:19 a.m.  

  • سلام . امروز که صفحه تو باز کردم عکسای خوشگل آرمان جونو دیدم. آخی طفلکی چه سخجه ای گرفته. حالا بهتره. ببوسش. خیلی عکساش نازه.

    By Anonymous Anonymous, at July 02, 2006 6:12 a.m.  

  • سلام آرمان خان. خوش به حالت كه نوزده ماهه شدي. حالا من خيلي مونده كه اندازه تو بشم. من تازه مي خوام شروع كنم دندون در بيارم. ولي خوش به حال تو كه10 تا دندون داري

    By Anonymous Anonymous, at July 04, 2006 1:41 a.m.  

  • آی پدرسوخته هی شیرین زبونی کن فکر میکنم به همین زودی اون لپهارا میگیرم و جیغ تو درمیارم .صبر کن!

    By Anonymous Anonymous, at July 06, 2006 3:07 p.m.  

  • اول بگم كه عكسهات خيلي خوشگلن . هم اولي با چال كنارش و هم اون كه با بلوز فوتباليه . بالاخره تب فوتبال هم ديشب فروكش كرد مثل تب تو كه اميدوارم خيلي زودتر از اينها قطع شده باشه . اما در مورد انگليسي يادگرفتن تو . مگه مامان و بابا نمي دونن كه شما فسقلي ها خيلي باهوشين و آنتن هاي قويي دارين و همه جا و همه چيز و همه كس براي شما كلاس درسه . كافيه يك چيزي رو از توي تلويزيون يا خيابون يا هرجاي ديگه بشنويد . خلاصه فكر كنم كه شما رو دست كم گرفتن .

    By Anonymous Anonymous, at July 10, 2006 12:50 a.m.  

  • سلام چرا به روز نمی کنی؟

    By Anonymous Anonymous, at July 12, 2006 2:51 a.m.  

  • آرمان عزيزم خوب خوب استراحت كن تا اين تب جديد و دونه هاي قرمز زودي خوب بشه
    باز هم عكس بذار كه دلمون زود به زود برات تنگ ميشه

    By Anonymous Anonymous, at July 15, 2006 12:15 a.m.  

  • سلام مامانی. روزت مبارک.

    By Anonymous Anonymous, at July 16, 2006 1:05 a.m.  

  • سلام عزیزم ازت خیلی خوشم آمد باید به مامان خوبت تبریک بگم که انقدر به فکرت است و یه همچین وبلاگی را برات درست کرده راستش رو می خوای مامان من از نفس کامپیوتر زیاد خوشش نمی آد. امیدوارم خدا مامان به این خوبیت را برایت نگه داره
    بنیامین هستم از تهران
    ایران
    شهرک غرب

    By Anonymous Anonymous, at July 26, 2006 2:42 p.m.  

  • بنیامین جان
    ممنون از محبتت

    By Blogger آرمان, at July 30, 2006 1:31 a.m.  

Post a Comment

<< Home